«سلام به همه ی آدمای این یه مشت خاک تو عالم هستی؟؟؟؟»
یه شب خسته ساعت 22:27دقیقه رسیدم خونه... یه کمم خیلی گرسنه بودم...دیدم تی وی داره برنامه «دیروز، امروز،فردا» رو نشون میده،از قضا مهمون برنامه هم یکی بود که از صحبتاش خیلی خوشم میاد چون واقعأ پرمغذ حرف میزنن...«دکتر عباسی» معروفو میگم...
کیفمو گذاشتم جای همیشگیش«اصلأ منظورم این نیستا که انسان منظم و بسیار متشخصیما»...همون جوری با لباسام نشستم پای صحبتای دکتر عباسی...داشتم با دقت فراوان گوش میکردم که یه دفعه دکتر گفت:«ببینید مسئله ی (انترناسیونالیسم)...» من یه دفعه گفتم : جاااااااان؟؟؟این چی بود،که دکتر گفت؟؟؟؟هنوز تو حال و هوای «ایسم» قبلی بودم که یه دفعه یه «ایسم» دیگه خورد توی افکارم!!!!گفتم بابا دکتر بیخیال؟؟؟یه ذره سطحو بیار پایین....بعد از چند ثانیه یه زنگ خطری تو مخم به صدا در اومدکه: تو سطحتو ببر بالا خیر سرت خودتو دانشجوی پرمدعا و سیاسی میدونی...اون وقت یه دو تا «ایسم» بلد نیستی؟؟؟؟؟؟
افتدم دنبالشون و خانواده ی «ایسم»ی ها رو پیدا کردم،اوناهاشن اون پایین نشستن...نگاشون کن!!!!!!
«خدایی بخونم،پرینت بگیرم،همرام باشن»
«یه جمله آخره مطلب گذاشتم،حتمأ بخونیدش،بدجور میره رو مخ....»
«دائرة المعارف واژگان سیاسی»
ابسولوتیسم Absolutism : ابسولو به معنی مطلق و مقصود از ابولوتیسم حکومت مطلقه و ریاست یک نفر شخص مطلق العنان است بر جامعه. با توجه به این که در این آئین حقوق و قدرت زمامدار نامحدود است.
آپتی میسم Optimism : عقیده به خوش بینی و حسن ظن است.
اپورتونیسم Opportunism : مسلکی است که طرفدارانش به سرعت بر حسب تغییر وضع سیاسی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا به نفع شخصی تغییر عقیده میدهند.
اتوریتاریانیسم Authoritarianism : مسلک و سیستم حکومتی که در آن آزادی فردی تحت الشعاع قدرت و دولت قرار میگیرد.
اتوکراسی Autocracy : سیستم حکومتی را گویند که در آن تمام قدرتها در دست زمامدار باشد.
اریستوکراسی Aristocracy : حکومتی اشرافی که در آن قدرت و نظارت در دست کمی از اشراف باشد.
امپرالیسم Imperialism : عقیده و نظری است که هدفش بسط امپراطوری و توسعه قلمرو و حکومت بر دیگران است.
آنارشیسم Anarchism : هرج و مرج خواهی. مسلک آنارشیسم حکومت را تنها موجب بدبختی و مصیبت های اجتماعی میدانند.
انترناسیونالیسم Internationalism : در مقابل ناسیونالیسم است و عبارت است از اعتقاد به این که همکاری و معاونت ما بین ملتهای جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حکومت جهانی است.
اندوستریالیسم Industrialism : یعنی صنعتی شدن زندگی انسان و رواج صنعت و کارخانه و ماشین و اهمیت دادن به صنعت.
اندیویدوالیسم Individualism : یعنی اصالت فرد. طبق این فلسفه باید اجازه داده شود که هر کس با اختیار آزاد برای خود فکر و کار کند.
اولترا اندیویدوالیسم Ultra Individualism : عقیده به فردیت افراطی است.
ایزولاسیونیسم Isolationism : اعتقاد به لزوم تبعیت از یک خط مشی و سیاست و کناره گیری علنی یک ملت از همکاری سیاسی و اقتصادی.
بالشویسم – Bolshevism : شیوه ایی خاص از مکتب مارکسیسم که طبق آن طبقه کارگر باید بوسیله گروه های محلی که پیرو انضباطی شدید از طرف دولت مرکزی باشند، هر چه زودتر قدرت سیاسی را به دست آورند.
بربریسم Barbarism : وحشی گری. توحش و حالت بدوی زندگانی جوامع اولیه و اقوام دور از تمدن.
بورژواسی Bourgeoisie : سرمایه داری. طبقه ثروتمند و سوداگر.
پاتریولیسم Patriotism : به معنی میهن پرستی است.
پارلمانتریسم Parlementairism : روشی است که در آن قوه مجریه خود مسئول قوه مقننه یعنی پارلمان می باشد.
پراگماتیسم Pragmatism : اصالت عمل و نقطه مقابل متا فیزیک است. پیشوای این مکتب ویلیام جیمز بود.
پروونسیالیسم Provinclism : عقیده و عدم تمرکز امور کشور در پایتخت و تقسیم مسئولیتهای هر بخش به متصدیان آن بخش.
پلوتوکراسی Plutocracy : نام سیستم حکومتی است که توسط ثروتمند ترین افراد یک جامعه اداره میشود.
پلورالیسم Pluralism : به معنی کثرت است. به فلسفه ای سیاسی اطلاق میشود که علاقه فرد نباید منحصر به پیوستگی سیاسی وی با دولت باشد، بلکه علاقه های دیگر نیز دارد مثل علاقه های مذهبی و اجتماعی.
تئوکراسی Theocracy : حکومتی را گویند که روسا و فرماندهان درجه اول آن پیشوایان روحانی و ارباب دین باشند. بعبارت دیگر حکومت مذهبی است.
ترادیسیونالیسم Traditionalism : اعتقاد به اصالت. سنت پرستی.
توتالیتاریونیسم Totalitarianism : به معنی حکومت جمعی است و حکومتی است که در کلیه شؤون زندگی فرد دخالت میکند و آنرا تنظیم و برای آن مقررات وضع میکند.
تیموکراسی Timocracy : این اصطلاح در مورد حکومتی بکار برده میشود که زمامدارانش تنها بخاطر شرف و بدست آوردن افتخار کار میکنند
دپارتمانتالیسم Departmentalism : حکومتی که به ایالات و استانها و بخش های کشور خود استقلال در امور داخلی خود دهد.
دسپوتیسم Despotism : حکومتی را گویند که پیرو حکومت مطلقه و خودکامگی و بدست زمامداری خودرای و مستبد اداره شود.
دگماتیسم Dogmatism : فلسفه جزمی. عقیده به اینکه باید کورکورانه از سنتها بدون پرسش پیروی کرد.
دیالکتیک Dialectique : مکالمه، مباحثه و جدل با روشن کردن مطلبی بوسیله مکالمه و تعقل مانند روش منطقی، منطق مکتب مارکس که بنام “ماتریالیسم دیالکتیک” مشهور است.
رادیکالیسم Radicalism : مکتبی است در سیاست که هواخواهان آن از اوضاع موجود ناراضی بوده و طالب تجدد نظر و در هم شکستن تمامی قوانین و نظامات می باشند.
راسیونالیسم Rationalism : فلسفه اصالت عقل، اعتقاد به برتری و تفوق عقل بر همه چیز.
رویالیسم Royalism : سلطنت طلبی، شیوه سلطنت طلبان در برابر جمهوری خواهان.
سکولاریسم Secularism : دنیا پرستی – اعتقاد به اصالت امور دنیوی و رد آنچه غیر آن است.
سندیکالیسم Syndicalism : مسلکی انقلابی است که هدفش بوسیله اتحادیه های کارگری دولت به انجام میرسد و دموکراسی پارلمانی را از طریق طغیان و هر نوع انقلابی واژگون میکند.
سوسیالیسمSocialism : مسلکی است که هدفش ایجاد و برپا کردن دسته جمعی جامعه است به نفع مردم بوسیله مالکیت دولت نسبت به کلیه یوسایل تولیدی اعم از صنعت و حمل و نقل و غیره کنترل آنها از طرف دولت است.
***ادامه دارند به امید خدا ادامه در مطلب بعدی...***
«ایشالله به کارتون بیاد،اگه زیاد بود ببخشید...ولی به نظر من ارزششو داره»
« اینم اون جمله که چند دقیقه پیش گفتم،میره روی مخ...»
«آخرین بازمانده ی دنیا ، در اتاقی نشسته بود ،که ،ناگهان ،دید ،صدای کوبیدن ،در ،می آید؟؟!!»