سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیاهی در زمین سفیدی در عرش

                     ......نمى‏دانید؟؟.....

 واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم،

دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترین زن‏هاست را مى‏زند.

نمى‏دانید چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏شوم و مى‏پرسم:

 آقا! اینا قیمتش چنده؟

و فروشنده جوابم را نمى‏دهد؛

دوباره مى‏پرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهاى مش‏کرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏بیند.

 باز هم سؤالم بى‏جواب مى‏ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون مى‏آیم.

نمى‏دانید؛

 واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابان مى‏آیند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمى‏گذارند.

نمى‏دانید؛

واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مى‏زنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید که شاید گوشه‏اى از زیبایى‏هاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیک‏ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛زیبایى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.

نمى‏دانید؛

 واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مى‏روید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.

نمى‏دانید؛

واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.

نمى‏دانید؛

 واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى کرم قلاب ماهى‏گیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.

نمى‏دانید؛

واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى مى‏بینى که مى‏توانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.

نمى‏دانید؛

واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه مى‏روید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.

نمى‏دانید؛

                                            « واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد این حجاب! »


+ نوشته شـــده در شنبه 89/3/29ساعــت 12:48 عصر تــوسط قاصد وقاصدک | نظر